والدين همواره تمايل دارند كه به عنوان بخشي از زندگي فرزندان پايدار باشند اما اين مهم ميسر نمي‌شود الا با برقراري ارتباط موثر.

وقتي فرزندان كوچك هستند برقراري ارتباط با آنها ساده است.در واقع ما جهان را به آنها معرفي مي‌كنيم و آنها هم مي‌پذيرند.اماهمچنان كه بزرگ‌تر مي‌شوند وقايع را از دريچه چشم خود ديده و تغيير مي‌كنند.

به‌منظوربرقراري ارتباط با فرزندان در سنين مدرسه، بلوغ و بعد از آن بايد اول از هر چيزبرايشان احترام قائل باشيم.هيچ دليلي ندارد كه ما با تجربه‌هاي خاص خودمان با آنچه آنها فكر يا رفتار مي‌كنند موافق باشيم اما همين كه به نظرات و رفتار آنها احترام بگذاريم و در شرايطي به آنها نشان دهيم كه با وجود مخالفت ماحرف‌هايشان ارزش شنيده شدن دارد اعتماد به نفس بيشتري پيدا مي‌كنند و صميميت بيشتري ميان ما و آنها ايجاد مي‌شود.

گام ديگر غير از احترام به آنها اين است كه در مورد عقايد و احساسات خودمان نيز باآنها صحبت كنيم. فكر نكنيد كه هر وقت ناراحت، آزرده و شكست خورده هستيم بايد باآنها صحبت كنيم و موضوع را بگوييم، زيرا در اين صورت آنها تصور مي‌كنند ما به عنوان والدين از تدبير كافي در زندگي برخوردار نيستيم.

درعين حال اين روند موجب مي‌شود آنها احساس بدي كنند زيرا تصورشان بر اين خواهد بودكه ما مشكلات و موانع و ناكامي‌هايمان را مانندآشغالي به سمت آنها پرت مي‌كنيم و آنها نيز در زندگي سردرگم مي‌شوند.

اماگهگاهي نيز علاوه بر موارد مثبت بايد در مورد مشكلات و حتي پشيماني‌هاي خودمان از آنچه انجام داده‌ايم با فرزندان صحبت كنيم تا آنها احساس كنند كه ما هم مانند آنها و هر انسان ديگري كامل نيستيم و ممكن است مرتكب اشتباه شويم.

اماوقتي به فرزندانمان نشان دهيم كه احساسات گوناگون خود و آنها را مي‌پذيريم و باآنها روراست و صادق هستيم بهتر مي‌توانند با ما ارتباط برقرار كنند و در مورد افكار و كارهايشان با ما گفتگو نمايند

تعداد صفحات : 22

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد